آمد به سرای دل سی روز شکیبایی
هرگز نبود ماهی این سان همه زیبایی
هر صبح سحر آید آیات سماواتی
هر شام اذان گوید بر سفره مینایی
حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد
عازم یک سفرم
سفری دور به جایی نزدیک
سفری از خود من تا به خودم
مدتی هست نگاهم به تماشای خداست
و امیدم به خداوندی اوست
یا اله الخلق یا رب الفلقای خدای انجم و شمس و شفق
از تو میخواهم در این ماه شریف
چشم پوشیدن ز جرم ما سبق
رمضان تحولی از خویش به او
از منیّت به آدمیت، از بیقیدی به مسئولیت
مسئولیت انسان شدن، خدایی شدن، آسمانی شدن
پیدا کردن گمشدههای درون، گمشدههایی که اگر بشناسیمشون
و پیداشون کنیم واژهی اشرف مخلوقات را درک کردیم و فهمیدیم
وقتی در ازل به ندای «أَلَسْتَ»، «قَالُواْ بَلَى» گفتیم و قبول کردیم
پا در این دنیای خاکی بگذاریم شاید فکرش را هم نمیکردیم
که راه را گم کنیم و سرگردان دنیا شویم
ولی خدای رحمان رمضان را به ما داد
و از سرگردانی و پریشانی رهاییمان بخشید
بارالها، دلهای ما را به باطل میل مده
پس از آنکه به حق هدایت فرمودی
و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما
که همانا تویی بخشندهی بی عوض و منت